مقدمه
سازمان بریکس (BRICS) یک اتحادیه بینالمللی متشکل از چند اقتصاد نوظهور بزرگ جهان است که نام آن از حروف اول کشورهای عضو یعنی برزیل (Brazil)، روسیه (Russia)، هند (India)، چین (China) و آفریقای جنوبی (South Africa) تشکیل شده است. این سازمان در ابتدا در سال ۲۰۰۶ به عنوان یک گروه غیررسمی همکاریهای اقتصادی و سیاسی شکل گرفت و در سال ۲۰۰۹ اولین نشست رسمی خود را برگزار کرد. هدف اصلی بریکس ایجاد توازن در نظم اقتصادی و سیاسی جهانی و کاهش وابستگی به کشورهای صنعتی غربی به ویژه گروه هفت (G7) است.
تاریخچه و روند شکلگیری بریکس
ایده تشکیل بریکس ابتدا توسط اقتصاددانان مطرح شد که پیشبینی میکردند این کشورها تا میانه قرن ۲۱ به قدرتهای اقتصادی بزرگ تبدیل شوند. در سال ۲۰۰۶ وزرای امور خارجه برزیل، روسیه، هند و چین اولین نشست رسمی خود را در نیویورک برگزار کردند. آفریقای جنوبی در سال ۲۰۱۰ به این گروه پیوست و نام گروه از BRIC به BRICS تغییر یافت. این سازمان از همان ابتدا تلاش داشت تا با برگزاری نشستهای سالانه و ایجاد توافقنامههای چندجانبه، نقش بیشتری در تصمیمگیریهای اقتصادی جهانی ایفا کند.
اهداف اصلی سازمان بریکس
مهمترین هدف بریکس، تقویت همکاریهای اقتصادی، مالی و سیاسی بین کشورهای عضو است. این سازمان به دنبال ایجاد نظام مالی چندقطبی است تا وابستگی به دلار آمریکا و نهادهایی مانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول کاهش یابد. همچنین بریکس بر توسعه زیرساختها، سرمایهگذاری مشترک، تبادل فناوری و افزایش تجارت بین اعضا تمرکز دارد. از دیدگاه سیاسی نیز، این گروه به دنبال ایجاد صدایی قدرتمندتر برای کشورهای در حال توسعه در عرصههای بینالمللی است.
اهمیت بریکس در اقتصاد جهانی
کشورهای عضو بریکس با داشتن حدود ۴۰ درصد جمعیت جهان و نزدیک به ۲۵ درصد تولید ناخالص داخلی جهانی، سهم قابلتوجهی در اقتصاد بینالملل دارند. این کشورها منابع طبیعی عظیم، نیروی کار گسترده و بازار مصرفی بزرگی دارند که آنها را به بازیگران کلیدی در تجارت جهانی تبدیل میکند. همچنین بریکس با ایجاد بانک توسعه جدید (NDB) توانسته است به تأمین مالی پروژههای زیرساختی و توسعهای کشورهای عضو و سایر کشورهای در حال توسعه کمک کند.
چالشها و انتقادات وارد بر بریکس
با وجود اهداف بزرگ، بریکس با چالشهایی همچون تفاوتهای سیاسی، اختلافات مرزی، و تفاوت در سطح توسعه اقتصادی میان اعضا مواجه است. برخی منتقدان معتقدند که نبود یک چارچوب نهادی قوی و هماهنگ میتواند مانع تحقق اهداف بلندمدت این سازمان شود. با این حال، اعضای بریکس تلاش کردهاند از طریق گفتوگو و همکاریهای دوجانبه و چندجانبه، این موانع را مدیریت کنند.
جمعبندی
سازمان بریکس نمادی از همکاری قدرتهای نوظهور برای ایجاد تعادل در نظام جهانی است. با وجود چالشها، این سازمان توانسته جایگاه مهمی در سیاست و اقتصاد بینالملل به دست آورد و بستری برای تعامل و اتحاد کشورهای در حال توسعه فراهم کند. آینده بریکس به توانایی اعضا در همگرایی سیاسی، اقتصادی و مالی وابسته است و میتواند نقش مهمی در شکلگیری نظم جهانی آینده ایفا کند.